تحلیل صنعت
محیط تخصصی یا صنعت شامل گروههای ذینفعی است که سازمان با آنها بطور منظم در حال ارتباط متقابل میباشد. در برخی منابع به آن محیط نزدیک هم گفته میشود، نزدیک به این معنی که هر تغییری در هر کدام از بازیگران محیط صنعت، تنها در ظرف چند ساعت بر شرکت اثر خواهد گذاشت. این بازیگران شامل مشتریان، عرضهکنندگان، رقبا، نهادهای دولتی، مدیران، جوامع محلی، گروههای فعال اتحادیهها و واسطههای ملی در سطح داخلی و بینالمللی است. این محیط، عوامل موجود در وضعیت بلافصل رقابتی را در بر میگیرد که چالشهایی را در جذب و بدست آوردن منابع لازم یا تلاش برای فروش سودآور کالاها و خدمات از آن ناشی میشوند. علاوه بر موارد اشاره شده نمونههایی از این عوامل عبارتند از : موضع رقابتی، شهرت در میان تأمینکنندگان و بستانکاران و بازار کار دسترس. این محیط از این بابت با محیط کلان متفاوت است که بیشتر سازمان را متاثر میسازد و نیز در کوتاهمدت بر سازمان تاثیر میگذارد. معمولاً برای بررسی اثر عوامل محیط صنعت از چارچوبی به نام پنج نیروی رقابتی توسط مایکل پورتر استفاده میشود.
بازیگران صنعت
مشتریان: اگر شرایط زیر موجود باشد، مشتریها از نیروی قدرتمندی در رقابت صنعتی (چانهزنی) برخوردار میشوند:
- تعداد مشتریان محدود باشد. در این مورد از دست دادن یک مشتری تاثیر بسزایی بر روی صنعت میگذارد.
- مشتریان در حجم زیاد خریداری کنند.
- مشتریان بتوانند به راحتی اطلاعات دقیقی درباره تقاضا و هزینه فروش صنعت بدست آورند.
- مشتریان بتوانند به راحتی خرید خود را از یک فروشنده به فروشنده دیگر تغییر دهند و هزینههای تغییر فروشندگان بسیار پائین باشد.
- محصول استاندارد و تعداد عرضهکنندگان زیاد باشد.
البته علاوه بر موارد مذکور شرایط مشابه بیشماری را میتوان برشمرد، اما در هر حال منظور، وضعیت یا موقعیتی است که بنا به هر دلیلی، مشتری در قبال فروشنده از قدرت بالایی برخوردار باشد. بطور کلی، این نیروها قدرت مذاکره مشتری را معین میکنند. بنابراین باید به مشتریانی که مقدار زیادی خرید انجام میدهند، تخفیف داد چرا که آنها این قدرت را دارند که از دیگران خرید کنند.
تامینکنندگان: تامینکننده لوازم و قطعات یدکی و مواد، بازارهای کارگری و سرمایهگذاری که شرکتها، کارکنان و سرمایه خود را از آنها میگیرند جزیی از تامینکنندگان صنعتی به شمار میروند. تامینکنندگان پرقدرت با بالابردن قیمتها میتوانند از درصد سود صنایع خریدار بکاهند. همچنین آنها میتوانند با تهدیدکردن به افزایش قیمتها و کاهش کیفیت و تغییر زمان توزیع، بر روی صنایع خریدار اثر بگذارند. بطور کلی قدرت چانهزنی تامینکنندگان در موارد زیر بیشتر است :
- هنگامیکه تعداد تامینکنندگان محدود باشد.
- تعداد مشابههای جنس و یا خدمات محدود باشد.
- تامینکنندگان به به افزایش فروش وابسته نباشند، به این معنی که از دست دادن یک فروش برایشان حائز اهمیت نباشد.
- تامینکنندگان واقف باشند که صنایع خریدار برای تولید، به خدمات و محصولاتشان نیازمند هستند.
- تامینکنندگان بصورتی عمل کنند که تعویض و جانشین کردن تامینکننده برای شرکتهای خریدار دشوار باشد.
همانند شرایط مربوط به قدرت زیاد مشتریان در قبال فروشندگان، علاوه بر موارد مذکور شرایط مشابه بسیاری را برای قدرت زیاد تامینکنندگان در برابر شرکتهای خریدار میتوان نام برد. در اینجا هم منظور وجود شرایطی است که بنا به هر دلیلی، عرضهکننده در قبال شرکتهای خریدار از قدرت بالایی برخوردار باشد. به هر صورت، ترکیب موارد فوق با یکدیگر قدرت بالای عرضهکنندگان را نشان میدهند.
رقبای موجود: در اکثر صنایع، حرکت رقابتی یک شرکتها بر روی هم اثرگذار میباشد. در بسیاری از صنایع رقابت چنان بالاست که باعث کمشدن سود میشود. از مهمترین اثراتی که باعث افزایش رقابت بین شرکتهای موجود در یک صنعت میشوند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- رشد آهسته صنعت: در صورتیکه رشد صنعت کند باشد، رقیبان باید سهم بازار را از یکدیگر بگیرند تا پیشرفت کنند.
- بالا بودن هزینههای ثابت : بدین معنی است که شرکتها تحت فشار هستند تا با افزایش فروش بتوانند هزینه را تحمل کرده و در نهایت سودآور باشند.
- فقدان تنوع محصولات: این باعث میگردد که فشار زیادی بر روی قیمتها وجود داشته باشد و در بیشتر موارد باعث کاهشدادن قیمتها شود.
- بالابودن تعداد رقیبان: یعنی اینکه سهم کل بازار باید به تعداد بیشتری تقسیم شود.
- بالابودن موانع برای خروج: بدین معنی است که شرکتهایی که مایل به ترک این صنعت هستند، ممکن است کل سرمایه و یا مقدار زیادی از آن را از دست بدهند. برای همین آنها مجبور هستند که در این صنعت بمانند حتی اگر سودشان کم باشد.
رقبای بالقوه (تازه واردان): با استفاده از چند نیرو به آسانی میتوان پیشبینی کرد که چند رقیب جدید میتوانند وارد یک صنعت بشوند و منتظر چند رقیب باید بود. رقبای تازه وارد، رقابت را در یک صنعت افزایش میدهند و ممکن است باعث کاهش قیمتها و سود شوند. آنها ممکن است ظرفیت را بیشتر کنند، محصولات و یا پروژههای جدید را اجرا کنند و ایدهها و دیدگاههای تازهای داشته باشند که تمام اینها باعث پایین رفتن قیمت و افزایش هزینه و یا هر دو گردد. به نیروهایی که از ورود رقبای تازه جلوگیری میکنند و باعث حفاظت رقبای قبلی میشود، موانع ورود گفته میشود. مثالهایی از موانع ورود که در خیلی از صنایع وجود دارد به قرار زیر است :
- صرفهجویی به مقیاس: وقتی که یک محصول با تسهیلات فراوان و در حجم بیشتری تولید شود بازدهی بالاتری دارد، لذا مانع ورود رقبای جدید میگردد. زیرا رقبای موجود بخاطر داشتن منابع مورد نیاز و حجم بالای تولید میتوانند بازدهی زیادی بدست آورند.
- بالابودن سطح سرمایهگذاری تجهیزات : افزایش هزینههای ساخت، مانع ورود رقیبان کوچکتر به صنعت میشود. زیرا راهاندازی سیستمهای تولیدی نیاز به منابع و سرمایه هنگفتی دارد که ممکن است در توان رقبای جدید نباشد.
- بالابودن سطح تنوع محصولات: بعضی از شرکتها با داشتن مشتریان و سطح بالای تنوع، فعالیت را برای شرکتهای تازه وارد سختتر میکنند. زیرا آنها نمیتوانند در بدو ورود مانند شرکتهای موجود تنوع ایجاد کنند.
- هزینههای بالای خروج: شرکتی که میخواهد وارد یک صنعت شود در صورتیکه متوجه شود که خروج از آن صنعت در زمان بوجود آمدن مشکل و عدم موفقیت، سخت و هزینهبر است ممکن است از ورود به چنین صنعتی خودداری کنند.
- فقدان دسترسی به کانالهای توزیع : وقتی که کانالهای توزیع کافی و مناسبی در یک صنعت یا بازاری وجود نداشته باشند که شرکتها بخصوص شرکتهایی که خود کانال توزیع مستقلی ندارند، براحتی بتوانند از آن استفاده نمایند، این میتواند از رساندن محصولات شرکتهای جدید به بازار جلوگیری کند.
- قوانین دولتی: ممکن است قوانین دولتی در راستای حمایت از یک صنعتی یا به هر دلیل دیگری، مقرراتی خاصی را برای فعالیت در آن صنعت تعیین نماید که یکی از این قوانین دولتی میتواند محدود ساختن ورود شرکتهای جدید به یک صنعت باشد.
- فقدان تمهیدات: ممکن است تسهیلات و امکانات کافی مانند مکان مناسب، دانش تکنولوژی جدید محصول و سوبسیدهای دولتی یا دسترسی به مواد خام کمیاب به اندازهای که برای شرکتهای موجود در یک صنعت وجود دارد، برای شرکتهایی که تازه میخواهند به آن صنعت یا بازار وارد شده و فعالیت کنند، موجود نباشد.
- نحوه رفتار: ممکن است رفتار اخلاقی و کاری رقبای موجود در قبال رقبای تازه وارد یا آنهایی که قصد ورود دارند، مناسب نباشد و این مساله بعنوان یک مانع ورود تلقی شود.
رقبای غیرمستقیم (جانشینها): اگر شرکتی محصولاتی را تولید کند که جانشین کالاها و یا خدمات صنعت دیگری باشد این شرکتها را رقبای غیرمستقیم مینامند. بعنوان مثال آسپرین، ایبوپروفن و استامینوفن همگی مشابه مسکن و بعنوان کالاهای جانشین بکار میروند. در قسمت خدماتی، موسسات اعتباری جانشین بانکها هستند و شرکتهای مسافربری یا اتوبوس جانشین شرکتهای هواپیمایی میباشند. جانشینهای نزدیک میتوانند تعیینکننده سقف قیمت نیز باشند.
مثال تحلیل صنعت
برای آگاهی بیشتر شما، نتیجه نهایی یک نمونه از تحلیل که در یک شرکت پرورش ماهی انجام دادهایم را در شکل زیر مشاهده میکنید. علامتهای سبز نشاندهنده کم بودن شدت رقابت و علامتهای قرمز نشاندهنده شدید بودن رقابت است. برای پیدا کردن درصد رقابت از عواملی که در بالا توضیح داده شد استفاده کردیم و آن را برای درک بهتر به صورت شماتیک رسم کردهایم.
یک پاسخ
این مقاله بسیار مناسب بود.